...اینجوری شد که ما اینجاییم

عکس من
اولین روزی که وارد این دنیا می شیم گریه می کنیم. معلوم نیست به حال خودمون یا به حال این دنیا!! کم کم که بزرگ می شیم مامان نمیذاره سختی ها و بدی ها رو ببینی و با خودت فکر می کنی "اونقدرهام بد نیست!!" حالا که بزرگتر شدی می بینی که حرف راست رو باید از بچه شنید. پس با هم بیاید ببینیم. گریه نکنیم اما واقعیات رو به گوش همه برسونیم.

۱۳۸۹ اسفند ۲۹, یکشنبه

سالروز ملی شدن صنعت نفت


اینجا سازمان ملل است. پیرمردی خمیده ، به ظاهر خواب !

بر کرسی نما ینده ی بریتانیای کبیر تکیه زده

و هر چه اطرافیان وی را صدا میزنند که برخیز... او همچنان خواب است

در آخر با عصبانیتِ مرد انگلیسی ، پیرمرد چشم باز میکند و می گوید :

چقدر خشمگین میشوی وقتی یک بیگانه 5 دقیقه صندلی تو را بگیرد

در حالی که نفت کشور من را ، کشور تو 200 سال است که گرفته !!!

او محمد مصدق است.

29اسفند روز ملی شدن صنعت نفت خجسته باد.

منبع: فیس بوک یکی از دوستان (بدلایل امنیتی از گفتن نام ها پرهیز می کنیم.)

جا دارد تا در این سالروز پر افتخار که همزمان با آغاز سالی نوست یادی کنیم از روان پاک فعالان ملی کشورمان دکتر مصدق ، مهند مهدی بازرگان آیت الله طالقانی ، دکتر علی شریعتی ، دکتر یدالله سحابی و... و بزرگانی که امروز در قید حیاتند اما یا در تبعید و یا در زندان های ضحاکان زمان گرفتار آزادگی خویشند: دکتر ابراهیم یزدی ، عزت الله و بسیاری دیگر که نامشان بر بدنه ی این کشور حک شده است.


سال نو شاد باد!

گـشت گرداگرد مهر تابناک ایــران زمین روز نـو آمــد و شـد برون زندرکمین
ای تو یزدان ، ای تو گرداننده ی مهر و سپهر برترینش کن برایم این زمان و این زمین

آغاز سال 7033 میترایی آریایی، 3749 زرتشتی، 2570 شاهنشاهی و 1390 خورشیدی بر تمامی ایرانیان جهان خجسته و پیروز باد

۱۳۸۹ اسفند ۱۷, سه‌شنبه

17 اسفند ، 8 مارس روز جهانی زن


امروز روز جهانی زن است. همه با هم برای رسیدن به آرمان های جنبش زنان به خیابان ها خواهیم آمد.

هموطنان گیلانی وعده ی دیدار ما رشت ، خیابان مطهری ساعت 5 بعد از ظهر

چشم به راه دیدگاه های روشنگرانه ی شما هستیم.

۱۳۸۹ اسفند ۱۴, شنبه

اعتصاب و تحصن؛ راه‌های دیگر اعتراض

اعتصابات کارگران ، کارمندان ، فرهنگیان ، هنرمندان ، دانشجویان و... همواره یکی از قدرتمند ترین روش های مبارزه ی مدنی و مسالمت آمیز با حاکمیت هایی بوده است که تکروی و تمامیت خواهی را پیشه ی خود قرار می دهند. و اینگونه تیشه به ریشه ی خود می زنند. نمونه ی اینچنین حاکمیت هایی نظام جمهوری اسلامیست که مخصوصا در دو سال اخیر با تمامیت خواهی بسیار ، تمامی عرصه ها را محدود به تعدادی یاران خودی کرده و دیگران را غیر خودی قرار داده است.

در چنین وضعیتی اگر کل خیابان ها مکانی برای اعتراضات مردم باشد ، بدون خللی در چرخه ی اقتصاد حاکمیت ، اعتراضات خیابانی جز برای اطلاع رسانی کاربرد عملی دیگری نخواهند داشت. به عبارت دیگر اعتصاب و اعتراض خیابانی مکمل یکدیگر و لازمه ی بازدهی یک دیگرند.

حال سوال این است که چرا در ایران با وجودی که همه در فکر روشی جدید برای مبارزه در کنار تجمعات مسالمت آمیز هستند کسی حرفی از اعتصابات کارگران و کارمندان را بطور جدی و پیگیرانه نمی زند؟

جواب همان موضوعیست که روزی رئیس جمهور وقت ایران آقای محمد خاتمی از آن صحبت به میان آورد اما روشنفکران و مردم آن را کاملن متوجه نشدند و چهار سال پس از گوشه نشینی او از قدرت بار دیگر هم فکر او مهندس میر حسین موسوی در بیانیه ای از آن یاد کرد و بار دیگر تعداد کمی از مردم و روشنفکران از منظور او درک درستی پیدا کردند. جواب این سوال شبکه های اجتماعیست. منظور تنها شبکه های اجتماعی مجازی نظیر فیس بوک و توویتر نیست. در واقع منظور این نظریه پردازان و رهبران اصلاحات در ایران نهاد های ریشه دار مدنیست که در محیط های کاری ، تحصیلی و ... بوجود می آید. برای مثال تجمعات مسالمت آمیز خیابانی را در نظر بگیرید. اگر مردمی از محلات خود جمع شوند و قبل از خیابان یکدیگر را در محلات بشناسند و سپس همه در روز و ساعتی خاص که از قبل اطلاع رسانی شده است در مکانی معین گرد هم آیند قوی تر خواهند بود تا کسانی که ندیده و نشناخته می خواهند یکدیگر را در خیابان ببینند. شناسایی های قبلی باعث ایجاد نوعی همبستگی در بین افراد می شود. این معنای واقعی یک نهاد مدنی است. حضور در خیابان تنها یک مثال بود. همین مثال را می توان در یک محیط کاری و برای ایجاد نوعی هماهنگی برای اعتصابات کارگری باز کرد. مثلا اگر شما و 15 نفر از کارمندان تان که در یک اداره ی دولتی کار می کنید ، قبل از پیش آمدن هر نوع بحرانی با هم در تعدادی میهمانی شرکت کنید و صحبت هایی در مورد مسائل موجود کنید ، دیدگاه یکسان و متعادلی از شرایط موجود پیدا خواهید کرد و زمانی که همه در یک جبهه قرار دارید ، می دانید که اگر ندای اعتصابات سر بگیرد شما می توانید با اتکا به همکاران تصمیم جمعی به اعتصاب بگیرید. بدین سان دیگر وقتی در شبکه های اجتماعی مجازی بحث اعتصابات صورت می گیرد دیگر آن را نوعی دیگاه آرمانگرایانه نمی خوانند و آن را دور از ذهن تصور نمی کنند.

حال سوال بعدی که پیش می آید راه حلی است که امروز باید بیاندیشیم. بعنوان معترضانی به وضع موجود (البته اگر اعتراضی داریم!) چه باید بکنیم تا در زمانی کوتاه تر بتوانیم این نهاد های مدنی را شکل دهیم تا در صورت خواست جمعی برای اعتصابات سراسری از کاروان عقب نمانیم؟

سختی کار در آنجاست که امروز افراد نگران وضع زندگی شخصی شان هستند و باید حق را به آنان بدهیم تا در این توفان قیمت های سرسام آور و تورم بسیار بالا هرکسی کلاه خود را بچسبد. (تورم در قیمت سبد مصرفی خانوار بسیار بالاست اگرچه رکود قیمت مسکن باعث پایین ماندن نرخ بانک مرکزی شده است.) اما بحث اینجاست که در این توفان مهلک برای رسیدن به پناهگاهی امن باید خطر کرد. البته حتما نیاز نیست 10 نفر از یک شرکت 1000 نفری جلو بیافتند و قربانی شوند. همه ی اعتصابات موفق از یک جرقه شروع می شود که این جرقه را می توان از خارج از شرکت یا اداره ی دولتی مورد نطر بدان وارد کرد. در شهرهای بزرگ اعتراضات خیابانی و حضور تعداد زیادی از همکاران می تواند هسته ی اولیه ی اعتصابات برای اطلاع رسانی و هماهنگی باشد. در جاهایی که خیابان مکان خوبی برای مانور اعتراضات نیست و نیروی سرکوبگر بر آن حاکم است میهمانی ها و یا ریش سفید های کارکنان می توانند هسته ی مناسبی باشند. در میهمانی هایی که باهدف صحبت درباره ی هماهنگی با اعتصابات سراسری است می توان بهترین هماهنگی ها و متقاعد کردن ها صورت گیرد. در صورتی که میهمانی پر ریسک و قابل شناسایی و یا برخورد امنیتی با موضوع است ، ریش سفید ها و یا حتی مدیران می توانند هسته هایی برای شکل گیری اعتصابات باشند. اگر معاون یا مدیر یا شخص والا مقامی همبستگی خود را با اعتصابات در یک اداره یا شرکت دولتی اعلام کند همه ی توجه و اعتبار به سمت اعتصابات گرایش پیدا می کند. البته بدون این هم اعتصابات قدرتمند است برای مثال بخش حمل و نقل یک شرکت اگر وارد اعتصابات شود کل شرکت فلج شده و تاثیر خود را می گذارد و یا هر بخش دیگری اگر همه ی افرادش اعتصاب کنند ، آن اداره یا شرکت دولتی قابلیت بازدهی اندکی خواهد داشت و مسلما تعطیل خواهد شد.

بعنوان آخرین راه حل بعنوان کسی که نه کارمند است و نه قدرت اطلاع رسانی برای اعتصابات سراسری و کارگری را دارد ، می توانیم با جا انداختن فرهنگ اعتصاب از راه صحبت درباره ی آن در کوچه و بازار و تاکسی و صف نانوایی و بقالی سر کوچه گامی تاثیر گذار در این راه برداریم.

در پایان لازم به ذکر است که همه جای نوشتار بالا پس از "ادارات و شرکت ها " واژه ی "دولتی" آمد ، زیرا این شرکت های دولتی یا شبه دولتی هستند که قدرت فلج کردن حاکمیت را دارند. در تمام حاکمیت های تمامیت خواه خصوصی سازی صورت نمی گیرد زیرا دولت ها با پیش بینی خطر اعتصابات ، شبه خصوصی سازی را جایگزین خصوصی سازی می کنند و مدیریت تمام شر کت ها را برعهده ی دولت (مستقیم یا غیر مستقیم) می گذارند و با این کار لا اقل خطر پیوستن مدیران به اعتصابات ضد حکومتی را کاهش می دهند. این یکی از دلایل ناکار آمدی دانسته ی دولت ها در خصوصی سازی و تعلل در اجرای چنین قوانینی است.